-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:12209 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

الف) از نظر قرآن آيا انسان بايد حتماً مرجع تقليد داشته باشد؟ يا اين كه خودمان ميتوانيم چيزهاي بد و خوب، حرام و حلال و... را بدانيم؟ ب) در مورد نسلهاي قديم (آدم و حوا) از قرآن برايم بنويسيد؟

براي روشن شدن پاسخ، بيان چند نكته ضروري است:

1. جايگاه علمأ دين و مراجع تقليد:

از ديدگاه قرآن كريم، دانشمندان، به ويژه علمأِ دين جايگاه و مقام خاص و عظيمي دارند: وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَـَتٍ;(مجادله،11) (خداوند به) كساني كه از علم بهره دارند درجات عظيمي ميبخشد.

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ َّ إِلَـَهَ إِلآهُوَ وَالْمَلَـََّئِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَآئِمَام بِالْقِسْطِ لاَ َّ إِلَـَهَ إِلآهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ;(آل عمران،18) خداوند گواهي ميدهد كه معبودي جز او نيست، و فرشتگان و صاحبان دانش (نيز هر كدام به گونهاي) گواهي ميدهند، در حالي كه (خداوند) قيام به عدالت دارد. معبودي جز او نيست كه هم تواناست و هم حكيم. در اين آيه، دانشمندان واقعي در رديف فرشتگان قرار گرفتهاند، و اين خود امتياز دانشمندان را بر ديگران اعلام ميكند. پيامبر اكرمميفرمايد: برتري عالم بر عابد هم چون برتري ماه در شب بدر، بر ساير ستارگان است.(اصول كافي، كليني;، ج 1، ص 34، دارالكتب الاسلامية.)

2. نقش علمأ دين و مراجع تقليد:

در طول تاريخ اسلام، نقش روحانيت، محافظت، گسترش، تبيين و ترويج دين خدا بوده است. و اين امري غير قابل انكار است. مراجع تقليد با جهد و تلاش بسيار توانستند معارف، احكام و روايات امامان معصوم: را بشناسند، استنباط كنند، و مفاهيم اسلام را به آيندگان بسپارند، تا به دست ما برسد. چه بسا دانشمندان ديني كه براي حفظ دين خونها دادهاند، كه نمونههاي بسياري دارد.

3. فلسفة مراجعه به عالمان و مراجع تقليد:

يك اصل مسلم عقلي و عقلايي آن است كه، هر كس در هر زمينهاي تخصص نداشت، لازم است براي رفع نيازمندي خود به متخصص آن رجوع كند; انسان مريض به پزشك، كشاورز به مهندس كشاورزي، دانشآموز به معلم و...

رجوع به عالِم دين و مراجع تقليد نيز از اين قاعده مستثني نيست. از آن جا كه استنباط و به دست آوردن معارف و احكام دين فقط از جانب متخصص آن امكانپذير است، ما كه انسانهايي مكلف هستيم به حكم قطعي عقل براي شناخت معارف و عمل به احكام الهي لازم است به اهل فن اين رشته رجوع كنيم. قرآن كريم نيز ميفرمايد: فَسْ ?‹َلُوَّا أَهْلَ الذِّكْر;(نحل،43) اگر نميدانيد از اهل اطلاع بپرسيد.

البته، راهِ شناخت دين و عالِم شدن به علوم ديني براي همگان باز است; اما تا وقتي انسان به اين مرحله نرسيده است، بديهي است كه لازم است به متخصصان آن مراجعه كند.

نتيجه آن كه: همه انسانها به حكمِ وظيفه، براي كسب سعادت دنيا و آخرت موظفند دين خدا را بشناسند و به آن عمل كنند; و چون اين كار بدون مراجعه به علما و مراجع به عنوان كارشناسان علوم ديني امكانپذير نيست، پس اگر مراجعه نكنيم نميتوانيم به وظيفة الهي خود عمل كنيم، و در نهايت شناخت دين و عمل به آن براي ما ناقص ميماند. بنابراين، تكميل دين بدون عالم و مرجع دين براي اكثر افراد ممكن نيست.(ر.ك: تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 2، ص 346ـ348; همان، ج 23، ص 430ـ444; همان، ج 11، ص 146ـ240، درالكتب الاسلامية.)

لذا قرآن كريم سفارش نموده است تا عدهاي بروند درس بخوانند و مسائل ديني را بفهمند و فقيه شوند:

وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَنَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَـآغفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَ لِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوَّاْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ;(توبه،122) همة مؤمنان را نرسد (نميتوانند) كه ]براي فراگيري علوم ديني و مجاهدت در راه حق[ كوچ كنند، پس چرا از هر گروهي از مؤمنان عدهاي كوچ نكنند تا در دين، فقيه ]و مجتهد[ شوند و پس از بازگشت، قوم خود را انذار كنند، باشد كه از ]ارتكاب گناه[ بر حذر باشند. در روايات نيز به اين مطلب اشاره شده است; از جمله در روايت معروفِ مقبوله عمر بن حنظله از قول امام صادقآمده است: ...(در اختلافات و مسائل خود) از ميان خودتان به كسي رجوع كنيد كه به حديث ما آگاه بوده و صاحبنظر در حلال و حرام ما و عارف به احكام باشد و به حكميت او رضايت دهند و من نيز او را بر شما حاكم قرار دادم.(وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 18، ص 99.)

در پايان يادآور ميشويم كه: تقليد در مسائل اعتقادي، مانند اعتقاد به وجود خدا، معاد و نبوت و... جايز نيست و هر انساني بايد با تفكر و تعقل خويش، به اين امور معتقد شود و همينطور در ضروريات دين، مانند اصل وجوب نماز، حرمت زنا، شرب خمر و...، و قطعيات يا يقينيات، تقليد راه ندارد و در غير اين موارد از فروع دين، يا بايد مجتهد بود و يا اين كه به مجتهد رجوع و از ايشان تقليد نمود.

ب) حضرت آدمغ اولين انساني است كه خداوند او را خلق كرد و يكي از پيامبران الهي است كه نام او چندين بار در قرآن آمده است و خلاصة داستان زندگي حضرت آدمغ در زير ميآيد:

مدتها بود كه در روي زمين جانداراني زندگي ميكردند ولي از انسان خبري نبود تا اينكه ارادة خداوند بر اين تعلّق گرفت كه آدمغ را بيافريند. آنگاه به فرشتگان فرمود: ميخواهم در روي زمين و از خاك، انساني بيافرينم وقتي او شكل گرفت و از روح خودم در او دميدم، پس همگي بر او سجده كنيد. به يكباره همة فرشتگان در مقابل آدمغ به سجده افتادند ولي شيطان ـ كه هرچند از فرشتگان نبود ولي با عبادت زياد خود را به مقام آنها رسانده بود - از سجده امتناع كرد. خداوند به او فرمود: چرا سجده نكردي؟ گفت: زيرا من از او بهترم. پروردگار فرمود: پس اينك از اين جايگاه آسماني و از ميان فرشتگان بيرون رو كه اينجا جاي غرور و خودبزرگبيني نيست. شيطان از خداوند خواست كه تا روز قيامت او را زنده نگهدارد. خداوند نيز او را تا روز قيامت مهلت داد كه زنده بماند. شيطان رو به خداوند گفت: حال كه من گمراه شدهام در مسير انسانها كمين ميكنم و سعي ميكنم همة آنها را فريب دهم. خداوند فرمود: بندگان - خوب - من فريب تو را نميخورند ولي كسي كه فريب تو را بخورد او نيز در آتش دوزخ خواهد بود.

آنگاه پروردگار مهربان آدم و حوا را در بهشت جاي داد و به آنها وحي كرد كه در بهشت آزادند از تمام نعمتهاي الهي استفاده كنند ولي اجازه ندارند از يك گياه (در قرآن تعبير به درخت (شجره) شده است) - گندم - بخورند.

روزها گذشت و آدم و حوا در بهشت زندگي را به خوشي و آسايش ميگذراندند و شيطان سعي داشت به هر وسيلة ممكن آنها را فريب دهد ولي موفق نميشد تا آنكه يك روز خود را به آدم نزديك كرد و گفت: اي آدم به خدا قسم كه من دوست و خيرخواه شما هستم. اگر از گياه ممنوع شده بخوريد، هيچگاه نميميريد

و براي هميشه در بهشت جاودان خواهيد ماند، آدم و حوا نخست به حرفهاي او گوش نكردند ولي او آن قدر به وسوسههاي خود ادامه داد كه كم كم كنجكاوي آنان برانگيخته شد. آنان نميدانستند شيطان دروغ ميگويد به خصوص كه چند بار نيز قسم ياد كرده بود كه راست ميگويد و دوست آدم و همسرش است. بر اثر وسوسههاي شيطان آدم و حوا براي لحظهاي كوتاه، دستور خداوند را فراموش كردند و از آن گياه خوردند...

به يك باره تمام لباسهاي آنان فرو ريخت. آنان به ناچار با برگهاي درختان خود را پوشاندند. آنان كه دريافته بودند شيطان آنان را فريب داده است به درگاه خداوند توبه كردند. خداوند مهربان نيز توبة آنان را پذيرفت ولي زمين را مسكن آنان قرار داد. آنان از آن پس مجبور بودند كه با كار و فعاليت زياد وسايل زندگي خود را فراهم كنند. چند ماه بعد، اوّلين فرزند آنان به دنيا آمدند و كم كم نسل انسانها روي زمين گسترش يافت.

...اين بود خلاصهاي از داستان زندگي حضرت آدم و حوّا8 كه در سورههاي بقره آيات 30 - 38، اعراف آيات 11 - 27، طه آيات 115 - 123 و... به آن اشاره شده است.

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.